طاها

طاها جان تا این لحظه 8 سال و 10 روز سن دارد

دل نوشته مامان برا پسرگلش

پسرم طاها جان امشب ميخوام از روزهایی که باهم سپری میکنیم بنویسم، ميخوام برات بنويسم که چقد این روزا محرم دلم شدی چقد که شدی مونسم وتنها رفیقم،البته بابا عزت که جای خودش روداره ولی بیشتر وقتم رابا شما سپری میکنم ميدوني اگر تو نبودی من از تنهایی دق میكردم آخه بیشتر اوقات بابا شیفت ومن وتو توی خونه وقتی نگاهت میکنم خداروشکر میکنم به خاطروجودت وقتی میخندی صدای خنده هات همه جای خونه میپیچه وقتی خوابى آروم وقرار ندارم عزیزم شدی همه کسم روزهای خوبی باهات دارم حاظر نیستم باهیچی تو دنیا عوض کنم امشب که خندوانه گذاشتن کلی باهم خندیدیم ورقصیدیم خیلی خوش گذاشت شماهم که حسابی خوشت اومد فقط ميخوام بدوني با اومدنت به زندگی من وبابا معناوعطر تازه ای بخشیدی قدر این لحظات باهم بودنو میدونم وبخاطر داشتن همچين پسر وبابایی هزار مرتبه خداروشکر میکنم از خدا ميخوام حفظتون کنه عزیزم ازته قلب ميگم دووووووست دااااااااا رم.


تاریخ : 27 اردیبهشت 1397 - 09:38 | توسط : فاطیما | بازدید : 702 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید



هیچ نظری ثبت نشده است

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام